منعقد کردن برپا کردن، سفت کردن زفت کردن، بستن بستن (عهد و پیمان و غیره)، سفت کردن (مایع)، بر پاکردن (جشن و غیره) ادامه... برپا کردن، سفت کردن زفت کردن، بستن بستن (عهد و پیمان و غیره)، سفت کردن (مایع)، بر پاکردن (جشن و غیره) فرهنگ لغت هوشیار
منعقد کردن بستن، سفت کردن، تنظیم کردن، برپا کردن، برگزار کردن، تشکیل دادن، ترتیب دادن ادامه... بستن، سفت کردن، تنظیم کردن، برپا کردن، برگزار کردن، تشکیل دادن، ترتیب دادن فرهنگ واژه مترادف متضاد